در مرز نگاه من
از هرسو
دیوارها
بلند،
از هرسو
دیوارها
بلند،
بارالها
برای همسایه ای که نان مرا ربود نانژ
برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی
برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق
از درگاهت آرزو دارم
وقت راهی شدنست
چه دعایی کنمت؛
ای همه هستیِ من
هستیت پا برجا
من که رفتم برباد
تو بمانی آباد
امشب دلم برای خدا تنگ شده
امشب دلم برای یک دل سیر گفتگو با خدا تنگ شده
فقط من و او و نه هیچ کس
من و او فقط
نه هیچ کس
من بنشینم و غرق شوم در دریای لطف و رحمتش
من گریه کنم و او لبخند بزند به حال زارم
من دست بگشایم و او آغوش
من بگویم خدا جان او بگوید جانم
بگویم خسته ام تنهایم
بگویم توبه شکنم
بگوید تنها نیستی من هستم
بگویم یک یک درد های نگفتنی ام را
بگوید درمانهای شنیدنی اش را
من باشم و او
اسیر بودم . ..
اما همیشه دعا می کردم که خدا نجاتم بده . .خداوند بسیار شنواست و هوای ما بنده ها رو داره فقط خودمونیم که . .. .هوای خودمونو نداریم. ..
یک روز قبل از شهادت حضرت زهرا (س) داغون بودم خسته بودم از خودم از زندگی از تکرار گناه و توبه شکنی. .. . به حضرت گفتم فکری به حالم نمیکنی ؟.تلویزیون شبکه 3 داشت خانم سهیلا . .یادم نیست فامیلیش را که تازه مسلمان شده بود نشون می داد یه حدیث گفت که تمام زندگی مرا تغییر داد .. :اگه تا 40 روز گناهی را به خاطر خدا انجام ندهی خدا قول داده که بعد از اون با فرشته هاش یاریت کنه. .فقط 40 روز تلاش از تو! از شب شهادت حضرت زهرا (س)تا شب میلاد امام علی(ع) که شب اول اعتکاف بود دقیقا 40 روز می شد. .آیا به نظرت این برنامه ریزی خدا نبود؟؟؟40 روز با تمام وجود سعی کنی که به هیچ چیز شهوت انگیز که حتی احتمال میدی تاثیر شهوانی داشته باشه فکر نکنی. ..وبعد اعتکاف پیش آمد و یه توبه ی قشنگ. ..و قسم می خورم که خدا وعده ی یاریش را برای من که فکر نمی کردم نجات پیدا کنم عملی کرد. .یادمون باشه که خدا راستگوست پس بهش اعتماد کنیم. .
نوشته شده توسط آفرین